خوشحال باشید!‌

در سایت رادیو زمانه خواندم که تحقیقی در ترکیه در مورد قتل های ناموسی انجام شده. با کسانی مصاحبه شده و نظرات جالبی به نقل از گروهی از مردم ترکیه که موافق آن بودند درج شده است. به طور خلاصه اظهار نظر ها حول این محور دور میزد که ناموس مهم ترین چیز در زندگی است که بدون آن زندگی غیر ممکن است و معنی ناموس و شرف هم در واقع همان بدن زن، دختر، خواهر و مادر آدم است و در صورتیکه ناموس و شرف آدم از بین برود تنها راه حل برای بازگرداندنش مرگ مسبب آن است.     

از طرفی یادم هست که چند وقت پیش در موبایل یکی از دوستان صحنه هایی از سنگسار یک دختر کرد را که توسط فامیل اش انجام شده بود دیدم. همه کسانی که این فیلم کوتاه را دیده بودند اتفاق نظر داشتند که این عمل یک اقدام وحشیانه است. حتی کسانی که معتقدند در صورت ازدواج، بکارت همسر آینده شان از سطح شعور وسواد و سایر صفاتش مهم تر است چنین برخوردی را غیر انسانی و زشت می دانستند. اما تعداد معدودی هم اظهار نظرشان را با عباراتی مثل: درسته که کار بدیه اما اونجا و تو اون منطقه لازمه، تمام کردند به این معنی که چنین اعمالی در شرایط خاصی بد نسیت انجام شود!  

شما هم اگر به سبب زندگی و حشر و نشر با اقلیت روشنفکر یا به عبارتی شهری تر شده جامعه ایران مستقیما این حرف ها را نشینده باشید احتمالا رفتار برادری که پسری را با خواهرش دیده است یا صدای پدری که نصفه شب تلفن را از دست دخترش قاپیده و فحش داده دیده یا شنیده اید و حتما تصدیق میکنید که آن قدر ترسناک بوده که پتانسیل کشتن کسی را لااقل در لحظه عصبانیت داشته باشد. 

خلاصه اینکه با تقریب در حد اغماضی بسیاری از اینگونه اعتقادات در کشور ما هم وجود دارد و اگر نظر شخصی خودمان نباشد! لااقل برایمان آشناست.  لذا به نظر من اگر در ایران هم حکومت کاسه داغ تر از آش نمیشد ایرانیان ناموس پرست و با شرف زیادی بودند که تا به حال یا ناموسشان را کشته بودند یا برای آن اعلام آمادگی می کردند. در واقع همین که خیلی چیز ها دولتی شوند از ارزش و اعتبارشان کاسته می شود،‌به خصوص که این ارزش ها مورد سوء استفاده سیاسی هم قرار بگیرند.

لذا دختران و زنان ایرانی باید بابت اجرای طرح ارتقای امنیت و موارد مشابه خوشحال باشند و اگر هم سنگسار شدند باز باید خوشحال باشند که لااقل با حکم قوه قضاییه و به دست دولت سنگسار می شوند و به خاطر مسایل سیاسی هم که شده عده ای در ایران و خارج به آن اعتراض میکنند. و گرنه این ملتی که من می بینم هم به راحتی با بلوک سیمانی مغز دختر بی ناموسشان را که احیانا پشت درختی جایی پسر همسایه را بوسیده متلاشی میکردند و خبرش نهایتا تا دو تا آبادی آنطرف تر یا دوتا کوچه بالاتر که پدر خانواده را به آبرو و شرافت می شناسند میرسید.

لذا من به دختران عزیز که دارای پدر یا برادر خیلی غیرتی هستید توصیه میکنم دعا کنید بنزین بشود لیتری ۲۰۰۰ تومان، تورم ۵۰ ٪  و به موازات آن نیروی محترم انتظامی هر کسی را که چادر و پوشیه ندارد در ملا عام شلاق بزند. آن وقت مطمئن باشید یک شب که میروید خانه می بیند دوست پسرتان دارد با پدرتان چای و نون خامه ای میخورد و بعد از چای هم پدر و مادرتان یادشان می افتد که امشب خانه عموخان دعوت دارند و شما را تنها خواهند گذاشت. نگران برادرتان هم که به قیمت بنزین توجهی ندارد نباشید، چون او هم در خانه دوست دخترش در حال صرف نسکافه با شیرینی ناپلئونی است و قطعا این را به حفظ شرافت خانوادگی از طریق کتک زدن خواهرش ترجیح می دهد.    

دوباره ا د سر!‌

به نام خدا

بعد از بسته شدن وبلاگ داستانهای کوتاه یک نویسنده آماتور مدتی منتظر شدم تا شاید این نتیجه حاصل شود که سوء تفاهمی در کار بوده. حتی تلاشهایی هم کردم که در نهایت همانطور که اونجا نوشتم تیرم به سنگ خورد و اون آدرس قبلی کماکان بنا به دستور مقامات قضایی از دسترسی عموم محروم باقی مونده.  

بعدش فکر کردم یه مدت خودمو ببندم به تخت شاید وبلاگ بازی از سرم بپره که این یکی تیرم هم به سنگ خورد.  

دو سه تا تیر دیگه ام واسم مونده بود که یکیش این بود که یه وبلاگ دیگه راه بندازم. تصمیم راحتی نبود چون فکرشو بکنید چقدر اونجا مطلب دارم که نمیشه بردش جای دیگه یا حداقل بردنش کار راحتی نیست و من بلد نیستم. خیلی جاهام هنوز لینکش هست و راستش یه کم برام سخت بود برم یکی یکی به ملت بگم میشه لطفا آدرس لینک وبلاگ منو عوض کنید.

الان که یه کم وبگردی کردم و دوباره به این نتیجه رسیدم که چقدر این وبلاگ نویسی به درد من میخوره و حس کردم دلم براش تنگ شده گفتم یه سر بزنم ببینم کسی کامنتی چیزی نذاشته. که این سر زدن و دیدن همون ۵ -۶ تا کامنتی که اونجا بود کافی بود که همه کارامو یهو بذارم کنار و این آدرس جدیدو که خیلی شبیه قبلی ام هست ثبت کنم. 

اینکه دوباره تو بلاگ اسکای ثبت کردم هم دلیلش این بود که با کار کردن تو فضای اینجا آشنام. اگر هم بخواد دوباره فیلتر بشه که چه فرقی میکنه کجا باشه. به عنوان اطلاع رسانی هم فعلا یه تیزر نیم ساعته قبل از اخبار ساعت ۹ شبکه ۱ قراره پخش بشه. حالا شمام اگه احیانا به دوستی آشنایی کسی خبر دادین بد نیست. لینک و اینام که دیگه در این جور موارد حال اساسی محسوب میشه. 

حالا ایشالا اینجام یواش یواش راه میافته و دویاره جمعمون جمع میشه و خدا نکشدت... تا صبح خنده و شوخی و عشق و حال!‌